بازاریابی عصبی در طراحی سایت

نورومارکتینگ مبحثی علمی و هیجانانگیز در بازاریابی است که رویکرد آن مبتنی بر عملکرد و ساختار مغز است، و بارها از طریق یادداشتهای همین سایت و محتوای تولید شده توسط انتشارات بازاریابی به آن پرداخته شده است (جهت کسب اطلاعات بیشتر درمورد فیلمها و مقالات نورومارکتینگ میتوانید به نشانی اینترنتی marketingshop.ir مراجعه و یا با شماره تلفن 66431863-021 تماس بگیرید).
همانگونه که اطلاع داریم یک وبسایت کاربرپسند و حرفهای بخش جداییناپذیر توسعهی کسب و کارهای کنونی به شمار میرود. کلید دستیابی به یک وبسایت اثربخش و ترغیب کننده به موارد بسیاری باز میگردد. تولید محتوای اثربخش در وبسایتها و نگارش موثر آن نیازمند آگاهی داشتن درخصوص عوامل انگیزشی انسانها است، این کارکرد در بطن دانش نورو وبدیزاین قرار دارد. تسلط به ویژگیها و ساختارهای مشترک مغز انسان و ناخودآگاه بشر موجب آن میشود که وبسایتها علاوه بر کاربرپسند بودن، اصطلاحاً مغزپسند باشند به این معنا که وبسایت های مغزپسند که با توجه به ساختار و عملکرد مغز انسان طراحی میشوند موجب انگیزش مغز کاربران میگردند.
بازاریابی عصبی در طراحی سایت
اما مغز پسندی به چه معنا است؟
همانگونه که میدانیم عمدهی تصمیمگیریهای ما به طور غیرارادی، غریزی و ناخودآگاه آنهم توسط مغز بدوی (مغز قدیم یا خزنده) صورت میگیرد. مغز خزنده همانگونه که از نام آن برمیآید مغزی است کُند عمل و شکاک که تحریک آن به سادگی امکانپذیر نیست، حال آنکه به دلیل اهمیت این بخش از مغز در امر تصمیمگیری به ویژه در هنگام خرید، نمیتوان به راحتی از آن چشمپوشی کرد.
مغز خزنده به بقای ما میاندیشد، و همواره این سوالات را به ذهن مان متبادر میکند:
- آیا این چیز آشنا است؟
- آیا شرایط برایم ایمن است؟
- آیا میتوانم آن را ببینم؟
- و آیا مجبورم همین حالا اقدام کنم؟
طبق نظر عصبشناسان و متخصصان نورومارکتینگ، ما زمانی میتوانیم وارد فاز تفکر عقلایی و یا هیجانی شویم که مغز خزنده از ادامهی بقای خویش اطمینان حاصل کرده باشد، در غیر این صورت در حالت انجماد فکری و بیتصمیمی خواهیم ماند و این زنگ خطری بزرگ برای اهالی بازاریابی و فروش به شمار میرود چرا که بیتصمیمی دشمن شماره یک فروش به شمار میرود.
در واقع هدف دانش نورو وب دیزاین ( طراحی سایت بر مبنای بازاریابی عصبی ) نیز غلبه بر مشکل بیتصمیمی در فضای آنلاین و تحریک مغز قدیم بوسیله عناصر اینترنتی است. نوع رفتار و عملکرد مغز میتواند تأثیر بسزایی بر چگونگی طراحی سایتها و تجارب آنلاین بگذارد به نحوی که میتواند به دارندگان و گردانندگان وبسایتها اجازه دهد تا کاربران را به سمت هدف مطلوب (مثل خرید آنلاین یا مطالعهی محتوا) هدایت کنند. برای طراحی یک وبسایت کاربرپسند و مغزپسند، باید ابتدا به یافتن پاسخ سوالات 4 گانهی ذیل اهتمام ورزید، توجه به این موارد و لحاظ کردن متناسب آنها در طراحی اِلمانهای آنلاین و وبسایتها میتواند تجربهی اینترنتی خوشآیندی را برای مشتریان و کاربران رقم زند و با افزایش ترافیک وبسایتها ( سئو ) به وفاداری آنلاین کاربران بینجامد و میزان فروش اینترنتی را نیز بهبود بخشد:
- · آیا این چیز آشنا است؟!
مغز خزنده به گونهای طراحی شده که به راندمان بیشینه بیندیشد، لذا این مغز به چیزهایی علاقمند و مشتاق است که آشنا (الگویی از آنها در مغز موجود باشد) و به سادگی قابل تشخیص باشند.
ساختار مغز خزنده به گونهای است که به محض مواجهه با الگویی جدید و تازه احساس خطر میکند.
آیا بازدیدکنندگان از وبسایت شما در شش ثانیه نخستی که وارد سایت شما میشوند با افرادی شبیه به خود و چیزهایی متناسب با خلقیاتشان مواجه میشوند؟
آیا قادرید به زبان خود آنها با آنها ارتباط برقرار کنید؟ یا مدام در حال تغییر و تحول در صفحهی اصلی وبسایت خود هستید، به گونهای که وقتی بازدیدکنندگان قدیمی دوباره به شما سر میزنند دچار سردرگمی و احساس غربت میشوند چرا که چیزی که میبینند با آنچه انتظار داشتند تفاوت میکند؟
البته از این خاصیت مغز میتوان بهتر استفاده کرد که در پی به آن پرداخته میشود.
- · آیا شرایط امن و امان است؟
به گواه متخصصان مغز ما به گونهای برنامهریزی شده که متوجه تغییرات و تفاوتها در محیط پیرامون خود میشود؛ در واقع این یک تکنیک برای حفظ بقا است. چیزهایی که موجب شکستن و درهم ریختن چارچوبهای مورد انتظار و الگوهای پیشبینی شده در مغز میگردد به مثابه یک هشدار بیدارباش و زنگ خطر برای مغز خزنده هستند.
آیا طراحی، جانمایی و آرایش وبسایت شما پیرو الگوی به خصوصی است و یا آشفته و نابسامان است؟ سهولت ناوبری و گشتوگذار داخل سایت و همچنین جانمایی درست امکانات سایت در وبلاگها و سایتهای اینترنتی، دلیل 60 درصد از موفقیت آنها است.
به همین دلیل است که معمولاً لوگوی شرکتها در چشمگیرترین قسمت سایت قرار داده میشوند. سهولت ناوبری در سایت و همچنین کاربرپسندی آن احساس آرامش به دور از تنش را در مغز مشتری پدید میآورد. یکی از تکنیکهای مهیج در این نوع طراحیها استفاده از عناصر متحرک (pop-up) در وبسایتها است. عناصر متحرک میتواند حاوی مهمترین پیام وبسایت باشند (مثل سایتهای خبری که مهمترین اخبار خود را به صورت نوشتار متحرک در قسمتی از سایت حک میکنند)، چرا که مغز به خوبی متوجه اینگونه عناصر میشود. عناصر متحرک موجب غنیتر شدن تجربهی آنلاین میشود و در تصمیمگیری مغز اثر میگذارد. میتوانید پیشنهادهای اغواکنندهی تخفیف و یا عنوان مهمترین محتوا و مقالات خود را به صورت متحرک درآورید، این پیامها موجب جلب توجه مغز قدیم شده و آن را به فکر فرو میبرد.
- · آیا میتوانم آن را ببینم؟
حدود 50 درصد از ظرفیت مغز به پردازش تصاویر اختصاص دارد. به قول برخی محققین، «ما فکر میکنیم که فکر میکنیم، در حقیقت کاری که مغز ما میکند دیدن است و به محض آنکه چیزی را دیدید نمیتوانید دیگر از آن چشم بپوشید.» این اظهار نظر بیش از هر چیزی نشانگر اهمیت تصاویر نزد مغز انسان است.
برای مثال این سوال را از خود بپرسید: «در خانه چند پنجره داریم؟» حالا مدتی به پاسخ آن فکر کنید. قطعاً برای پاسخ به این سوال شروع به تجسم و تصویرسازی از منزل خود کردهاید، و اتاق به اتاق را در ذهن خود ترسیم نمودهاید تا بلکه بتوانید تعداد پنجرههای منزلتان را شمارش کنید. مردم زمانی که چیزی را تصویرسازی میکنند، میتوانند با سرعت و دقت بیشتری آن را بیاموزند و درک کنند.
با این تفاسیر، آیا از تصاویر به شکل مناسب و با تعداد کافی در وبسایت خود بهره میبرید؟
اگر محصولی را از طریق آنلاین میفروشید، آیا به اندازهی کافی و از زوایای مناسب از محصول خود عکس قرار دادهاید و آیا از آن محصول در جای متناسب عکاسی کردهاید (برای مثال اگر تختخواب میفروشید، تصویر تخت میبایست در زمینه مناسب خود یعنی اتاق خواب باشد).
یا اگر چنانچه خدمتی را به فروش میرسانید، آیا تصاویر واقعی از کارکنان خود را در حین انجام کار روی سایت قرار دادهاید؟
یا اگر برای مثال یک فروشگاه فیزیکی داشته باشید، آیا تصاویری از فروشگاه یا سازمان خود را روی سایت قرار دادهاید تا به این وسیله محیطی آشنا را برای مشتریان آتی فراهم کرده باشید؟
- · آیا مجبورم همین حالا اقدام کنم؟
مغز خزنده همانطور که بیان شد کند-عمل است و دیر به خود میجنبد مگر آنکه احساس اضطرار کند، لذا حس فوریت او را به عمل وامیدارد.
وبسایت شما میبایست مهمترین، شناختهشدهترین و عملیاتیترین عناصر و محتویات خود را در همان ابتدا به نمایش بگذارد، تا به این وسیله زمینه اضطرار را در مغز پدید آورد: مهمترین محصول، پرفروشترین و محبوبترین مقالات، خدمات و محصولات، و عملیاتیترین راهکارها. تجربه ثابت کرده است که کاربران در صورتی در سایت باقی میمانند که محتوای آن سایت در همان ثانیههای نخست آنها را مجذوب کند، در غیر این صورت ظرف چند ثانیه و با چند کلیک سایت شما را ترک میکنند. در واقع باید این نکته را بدانیم که میبایست 90 درصد از اقدامات و کوششهایمان در راستای معرفی 10 درصد از محبوبترین و پرفروشترین و پرطرفدارترین محصولات باشد، چرا که این کار احتمالاً فروش دیگر محصولات و یا دست کم میزان برند آگاهی را در ذهن مشتری بالا میبرد.
منبع : سایت روز نوشته های پرویز درگی
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.